Web Analytics Made Easy - Statcounter

حسین سلطان محمدی درباره سریال «رهایم نکن»، ساخته محمد مهدی عسکرپور، این سریال را تجربه موفقی از عسکر پور ندانست و آن را سریالی تلخ و تاریک با قصه های فراوان خواند و معتقد است باید منتظر ماند تا لایه های سیاسی و اجتماعی را هم در خلال آن دید. سلطان محمدی درباره سریال «بچه مهندس» نظر ملایم تری دارد، اما آن را هم خالی از اشکال نمی بیند، اما در نهایت سر دلبران از نظر او سریالی عالی برای ماه رمضان است و نمره کامل می گیرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

سریال «رهایم نکن» از محمد مهدی عسکرپور، از شبکه سه سیما در حال پخش است، از نظر محتوایی آن را چگونه می بینید؟

نام محمد مهدی عسکر پور نامی آشنا در سریال سازی است. نمی توانیم بگوییم آقای عسکرپور از لحاظ هویتی، داستانی، روایتی و شخصیتی، تنها یک داستان اخلاقی را روایت می کند بدون اینکه ذهن ما به سمت انگاره ها و مولفه های سیاسی و اجتماعی نرود. طبیعی است که در «رهایم نکن» این موارد را داریم و خیلی از موارد را هم با توجه به اینکه از رویداد اولیه تا الان در این سریال 25 یا 30 سال گذشته می توانیم داشته باشیم که این موارد هم قابل بحث است. باید دید آیا موضوعی را بازآفرینی می کند یا یادآوری می کند، در این سریال همه در حال تعقیب همدیگرند، همه در حال معماسازی هستند و هر کسی داستان خودش را پیش می برد و این وسط مشخص نیست معمای اصلی چگونه می خواهد پیش برود، معمای فرعی چطور می خواهد مدیریت شود، ما این را در سریال می بینیم، همه دنبال هم افتاند و همدیگر را تعقیب می کنند.

از لحاظ ساخت چطور، کارهای عسکرپور معمولا تم مشابهی دارد. به نظر شما رهایم نکن هم شبیه سریال های دیگر اوست؟

عسکرپور مقداری سنتی جلو می رود، گره ای را نشان می دهد، بعد در سیر روایت تکه به تکه کاراکترها و سیر رویداد که می تواند بیننده را قدم به قدم به نقطه اوج یا گره گشایی برساند را به تدریج جلو می برد. این روند امسال مقداری شلوغ تر است. نکته محوری این است که سی سال پیش سر قضیه گاراژ برای حاج رسول چه رخ داده است، اما موازی با آن انواع روایت های فردی را می بینیم، بحث سودجویی است، بحث طمع است، خانواده های چند وجهی با یکدیگر درگیرند، فضا به شدت تلخ است، حتی ازدواج حاج رسول با آذر هم هیچ شادی در هیچ بخشی از خانواده ایجاد نکرده است، شروع سریال با مرگ یک نفر است، فضای داستان تیره است و همه به نوعی در حال حفظ مال یا چنگ زدن به مال دیگری، حرص و آز و طمع، همه اینها را داریم. یک سریال به شدت تلخ و تاریک است. قبلا هم از این دست سریال های تیره و تاریک هم داشتیم، اما روشنایی هم می آوردند.

گفتید قصه های موازی زیادی در کنار هم در این سریال پیش می رود؟ این قصه های موازی از نظر شما چیست؟

میان این همه چیزهایی که حرکت داده می شود، حاج رسول در حال رسیدن به جاهایی است، ولی در کنار آن می بینیم پسر حاج رسول یک قصه است، درگیری برادر حاج رسول و برادر زن هایش قصه دوم شد، عروس خانواده، ثریا، دنبال چیست؟ از طرف دیگر خواهر حاج رسول مسافرکشی می کند و شوهرش که ویلچر نشین شده فعلا کوتاه آمده و شکایت نکرده است، پس چرا این موضوع را شروع کردند و قطع کردند. مگر اخلاق برادر را نمی دانید، اگر او ناراحت می شد نباید شروع می شد. از طرف دیگر در این گیر و دار دختری که قرار است با امیر ازدواج کند و خواهرزاده حاج رسول است در دفتر حاج رسول چه معاملاتی را انجام می دهد؟ رقم ها پایین و بالا می شود و حاج رسول هم به واسطه اعتماد پایه دار به او آن را می پوشاند و عبور می دهد. قضیه ارز چند است؟ حواله چند است جریانش چیست؟ بماند که کمال هم توی آسایشگاه در آب نمک خوابانده شده است و احیانا قرار است در یک نقطه خاص بیاید و گره ای را باز کند.

ایجاد خرده روایت ها معمولا به روایت کمک می کند، از چه نظر این را یک اشکال در این سریال می بینید؟

«رهایم نکن» داستانش را خیلی شلوغ جلو می برد و بیننده های ما کمتر به این قضیه عادت دارند. الان در این روایت همه دنبال هم هستند، فقط مانده است آذر سوار ماشین شود و دنبال شوهرش راه بیفتد. فقط همین مانده است، چون امیر که می گردد، حاج رسول تعقیب می کند، برادر توسط یک گروه دیگر تعقیب می شود که نهایتا می آیند و در خانه او را می زنند (من یک لحظه فکر کردم داستان ناصر عبدالهی است که از برادر زن هایش کتک خورد، فکر کردم آن داستان تکرار می شود.)، بعد آن یکی هم می گوید پول، یعنی جوری است که انگار همه این خانواده برای پول ساخته شده اند. از امیر گرفته تا خواهر کوچکتر و دختر خواهر بزرگ که قرار است عروس شود، یا مثلا پرستار آسایشگاه، پلیس هم بی تکلیف حرکت می کند، روایت را نمی سنجد که دقیق ببیند چیست، همینطور می گوید پاشو بیا و توضیح بده، سوال و جواب نمی کند. همه هم این وسط شده اند حلال مشکلات و به اصطلاح با چند تک قهرمان واحد دارد دنبال یک روایت جلو می رود. حرص و طمع و آز و راز قدیمی یا اشارات و واژه هایی که ذهن ما را می تواند به گذاره های سیاسی منحرف کند. گذاره هایی که در لایه های دوم و سوم روایت هستند. مثلا آن طعنه ساده ای که خانم قوامی زد که من نمی خواهم مثل بعضی ها بگم، بگم. این ها اشکال است.

آیا «رهایم نکن» در نهایت با توجه به محدودیت قسمت ها می تواند گره های ایجاد شده در سریال را باز کند یا خیر؟ 

احتمالا گره گشایی می کند، اما این گره گشایی هم احتمالا این است که ما در ذهنمان متنبه شویم، گره گشایی شاد نیست.

سریال «بچه مهندس» فضای بهتری نسبت به رهایم نکن ندارد؟

در سریال «بچه مهندس» یک مقدار شادی هست و تا حدودی ملایم تر باعث غم و دلسوزی ما می شود، یک جور داستان ماه عسلی در این سریال هست، که بچه ها پدر و مادر می خواهند، آن دیگری هم همسرش شهید شده است. جدیدا هم آقای پورحسینی داستان خودش را باز کرده است و مشخص نیست چرا وارد داستان او شده ایم، داستان، داستان «بچه مهندس» است، داستان آقای پورحسینی داستانی بود که خیلی به روایت وصل نشد تا روایت را تعریف کند. روایت اصلی بچه است، امور زندگی در آن پرورشگاه است، بعد هم باید دید والدین او پیدا می شوند یا نه. مدتی هم هست که الحمدالله چندتا خاطرخواه دنبال دخترهای این پرورشگاه هستند. از پسر آقای پورحسینی گرفته تا نظافتچی، مربی مرد را هم که یک جوری بیرون کردند وگرنه بعید نبود او را هم خاطرخواه یکی از این دخترها قرار دهند و داستان جلو برود.

نظر شما درباره برخوردهایی که با بچه در سریال می شود چیست؟ برخی از این برخوردها باعث واکنش هایی شدند.

اعمال قانون پذیرفتنی است اما اجرای این اعمال قانون خیلی تند و تیز و تلخ است. مهربانی مدیر دریافت نمی شود. موکد شود بر اجرای قانون پذیرفته است، حتی آن جلسات اول که بحث دیدن بچه بود و می گفت طبق قانون نمی توانیم اجازه بدهیم، چون هویت ندارد، پرونده باید باشد و ... می توانست بگوید من باید آقای سرلک صحبت کنم و کسب تکلیف کنم. نباید اجازه می داد سرلک را از یک اتاق دیگر بیرون بکشند و او دستور بدهد. مدیر اجرای خوبی ندارد، قانون را خوب رعایت می کند اما لحن و خشنوت آن برای این نوع روایت تند است، مدیری که در پرورشگاه است باید برای بچه ها پناهگاه باشد.

سریال «سر دلبران» نسبت به دو سریال دیگر چه جایگاهی دارد؟

خودمانی بگویم، خیلی عالی است، بین این سه سریال، «سردلبران» در رتبه نخست قرار می گیرد و پس از آن «بچه مهندس» و در نهایت «رهایم نکن». سر دلبران از نظر محتوا و ساخت پذیرفتنی تر است، فضای داستان روشن است، فضای داستان مذهبی است، مسجد دارد. مسجد، هیأت امنای مسجد، روحانی مسجد، کار خیر کردن، آبروداری و... محور است. هر آنچه که ویژگی مذهبی در نظر بگیرید در گوشه ای از این سریال هست و محمد حسین لطیفی آنقدر دقیق این موارد را درآورده است که به سختی می توانید از این محتوا عبور کنید و بقیه کارهای آقای لطیفی را نسبت به این کار قیاس کنید.

جبار آذین درباره سه سریال تازه تولید تلویزیون، هر سه سریال را متوسط رو به پایین توصیف کرد و معتقد است کاستی های فراوانی دارند. آذین هم از لحاظ رتبه، «سر دلبران» را در صدر این سریال ها، در رتبه بعدی مجموعه «بچه مهندس» و در آخر «رهایم نکن» را قرار داد.

سریال های امسال که برای ماه مبارک رمضان روی آنتن تلوزیون رفته است از نظر محتوا و ساخت چه کیفیتی دارند و به نظر شما چه رتبه ای را می گیرند؟

امسال سه سریال در حال پخش از شبکه های مختلف تلویزیون است، هیچکدام از این سه از نظر مضمون سنخیتی با ویژگی های ماه رمضان ندارد. از سوی دیگر هیچکدام از این سریال ها جزو آثار شاخص و درجه یک مجموعه سازی در تلویزیون محسوب نمی شود. نهایت اینکه هر سه سریال در رده متوسط آثار تلویزیونی قرار گرفتند که کوشیده شده در هرسه آنها مضمون و محتوای اخلاقی و مردمی به گونه ای لحاظ شود تا شرایط و ضوابط پخش در ماه رمضان را داشته باشند. اما کاستی های فراوانی که در استفاده از سوژه ها، پرداخت آنها در قالب داستان و فیلمنامه و به تصویر کشیدن آن به همت گروه حرفه ای باید در آنها در نظر گرفته شود، به طور کامل رعایت نشده است.

برای بررسی دقیق تر هر سریال را چگونه می بینید؟ از سر دلبران شروع کنیم، به نظر شما سریال شبکه یک چه کاستی هایی دارد؟

در سریال «سر دلبران» با اینکه شخصیت محوری قصه یک روحانی است و مسائل و مشکلات یک محله با همکاری او حل و فصل می شود، سوژه تازه ای ندارد و حرف جدیدی برای گفتن در این سریال دیده نمی شود. در «سر دلبران» به جز اینکه یک سری مسائل عادی و روزمره از سوی آدم های این سریال اتفاق می افتد که با کمک روحانی محله آن را حل و فصل می کنند. هیچ نوع شاخصه ای، هیچ نوع تاثیر گذاری که بشود این سریال را جزو برترین ها و بهترین ها قرار داد مشاهده نمی شود.

شبکه دو بچه مهندس را روی آنتن دارد، به نظر شما این سریال که در دقیقه 90 جایگزین سریال پدر شد چه مولفه هایی دارد؟

موضوع سریال «بچه مهندس» پردازش شخصیت کودکی است که در پروشگاه به امانت گذاشته می شود تا زمانی که قرار است به قول سریال مهندس شود. این سریال با آنکه به نسبت لوکیشن تازه ای دارد که یک پرورشگاه است و موضوعی هم که به آن توجه کرده به نوعی متفاوت است، اما موضوع لا به لای داستان های فرعی سریال گم شده است. در قالب فیلم‌نامه و سریال پیش از آن که به روند تکاملی این فرزند و شرایط زیست آن اشاره شود، به مسائل فرعی مرتبط با مدیر پرورشگاه و مسائل خارجی آن توجه شده و آن موضوعات پر رنگ تر شده است. گرچه کارگردان و نویسنده کوشیده اند با مقداری لایه های ضعیف طنز، «بچه مهندس» را تا حدی خنده دار کنند، اما این خنده دار بودن خیلی ساده و ساده لوحانه است و باور پذیر نیست. مثلا عباس جمشیدی فر که نقش سرایدار را بازی می کند، همان رفتار و حرکاتی که در سایر بازی هایش داشته است را در این سریال هم انجام می دهد. این چیزها به نو آوری و خلاقیت نیاز دارد که در این سریال دیده نمی شود.

محمد مهدی عسکرپور هم برای شبکه سه سریال «رهایم نکن» را ساخته است. موضوع این سریال هم تقریبا مشابه کارهای قبلی اوست که در ماه رمضان دیده ایم، «رهایم نکن» چقدر موفق عمل کرده است؟

«رهایم نکن» با محوریت قرار دادن مسئله مال و ثروت و سرمایه و به طور مشخص یک گاراژ،  قصه خاصی را شکل می دهد که به گونه ای تقابلی بین نیروهای خیر و شر باشد، اما نه نیروهای خیر و نه نیروهای شر در این سریال به درستی معرفی و پرداخت شده اند. با اضافه کردن داستان های فرعی، داستان اصلی هم در این وسط گم می شود، معلوم نیست که بالاخره این سریال چه روندی را می خواهد طی کند. این است که متاسفانه هیچکدام از این سریال ها نه به لحاظ مضمون دارای نوآوری هستند، نه به لحاظ پرداخت و نه از نظر ساختار هنری، تصویری و تلویزیونی در جایگاه برتری قرار می گیرند که بشود به آنها امتیاز بالایی داد. در نهایت هر سه سریال متوسط هستند و گرچه مخاطب هایی را هم با خود همراه کرده اند، اما این به آن معنا نیست که اینها سریال های خوبی هستند که مخاطب به تماشای آنها نشسته اند، به این دلیل است که سریال های ارزشمندتری وجود ندارد که مخاطب آنها را برای تماشا گزینش کند.

اگر بخواهید به این سه سریال رتبه بدهید، هر کدام از این سریال ها نسبت به همدیگر در چه جایگاهی قرار می گیرند؟

در مجموع می شود بین این سه سریال، به «سر دلبران» نمره بهتری داد، بعد از آن «بچه مهندس» و در انتها «رهایم نکن» قرار می گیرد. به دلیل اینکه که اشکال های هر کدام به همان ترتیبی که گفتم، کمتر و کمتر است.

شهرام خرازی ها نظر متفاوتی در رتبه بندی سریال های امسال دارد، او «رهایم نکن» را در رتبه اول سپس «بچه مهندس» و «سر دلبران» را در انتهای جدول تولیدات امسال قرار داد. این منتقد مناسبتی بودن این سریال ها را به ظاهر آنها مرتبط نمی داند و موارد بیشتری را برای یک سریال که مناسب ماه رمضان باشد، مهم می داند.

ساختار و کیفیت مجموعه های تلویزیونی که امسال برای ماه رمضان تولید شده اند در چه سطحی قرار دارند و مناسب این ماه هستند؟

سریال «رهایم نکن» نسبت سریال های دیگر به لحاظ پرداخت مضمون و شخصیت و تکنیکال بودن، ساختار محکم تری دارد. «سردلبران» به رغم ظاهر که به نظر می آید مذهبی است اتفاقا برعکس به نظر می آید. ظاهر این سریال مناسبتی است و به درد ماه رمضان می خورد اما در باطن این چنین نیست اما برعکس سریال رهایم نکن برخلاف ظاهرش که مذهبی نیست اما از لحاظ مضمون و بطن مجموعه به نظر می آید مناسبتی است و تناسب بهتری با حال و هوای روزه دارها و ماه مبارک رمضان دارد.

پس از نظر شما به صرف ساختار ظاهری سریال ها و حضور نمادهای مذهبی به خصوص مواردی که در ماه رمضان در دین ما به آنها توصیه بیشتری شده است، نمی توان آن سریال را مناسبتی و مناسب ماه رمضان دانست؟

صرفا پوشاندن لباس روحانیت بر تن هنرپیشه ها و صرف وجود روحانیت در یک سریال آن سریال را مناسبتی نمی کند. نباید فریب این قضیه را بخوریم. نباید اینگونه تصور کنیم که اگر چنین لباس هایی طراحی شده است و از این منصب و شغل در این سریال استفاده می شود، این سریال مناسبتی ماه رمضان است و به آنچه که در ماه رمضان و آموخته های ما از رمضان وجود دارد نزدیک باشد. فکر می کنم سریال «رهایم نکن» محکم تر است چه به لحاظ تکنیکال و چه به لحاظ مضمون البته به نظرم امسال هم همچون سال های گذشته تلویزیون نمی تواند خیلی موفق عمل کند و بیننده را با خودش بکشاند. شاید سریالی که بخواهد بیننده را ترغیب کند که آن را دنبال کند، با کمی ارفاق «رهایم نکن» باشد، اما آن دو سریال دیگر ویژگی های جذابه و کشش باشد را ندارند.

در خصوص سریال «بچه مهندس»، دربعضی از قسمت ها شاهد رفتارهایی بودیم که باعث واکنش هایی شد. نحوه برخورد مدیر پرورشگاه با آن کودک باعث شد که انتقاداتی به وجود بیاید. نظر شما چیست؟

نکته نسبتا خوبی که در سال های اخیر شاهدیم تلویزیون رعایت می کند این است که در ساخت سریال ها از مشاور و کارشناسان مرتبط با سوژه سریال استفاده می کند. مثلا نمونه آن «رهایم نکن» است. مشاور پزشکی و پرستاری برای این سریال استفاده شده است، ولی هنوز مشاوره گرفتن برای سریال ها و مشاوره با اهالی فن برای سریال هایی که سوژه های تخصصی دارند در تلویزیون ما به طور دقیق تعریف نشده و به طور کامل اجرا نمی شود. سریال «بچه مهندس» نیاز به یک مشاوره تخصصی خوب داشت و اگر این سریال از مشاوران خوب و باتجربه برخوردار بود دچار چنین خطاهایی نمی شد. اشتباه رایج دیگری که وجود دارد این است که مشاوره را فقط مخصوص زمان نگارش فیلمنامه می دانند. متن سریال نوشته می شود و آن را در اختیار مشاور قرار می دهند تا آن را بازنگری کند و خطاهای علمی آن را درست کند، اما در نهایت تصمیم گیرنده نهایی نویسنده و کارگردان هستند.

با توجه به نقدی که می کنید، ایده آل ترین وضعیت درخصوص مشاوره برای یک سریال چه وضعیتی است؟

نباید مشاوره گرفتن فقط در مرحله نگارش فیلم باشد، مشاوره گرفتن حین اجرا هم باید باشد. در ایده آل ترین شکل ممکن مشاور باید سر صحنه فیلمبرداری حاضر باشد و در صحنه هایی که به او مرتبط است اظهارنظر کند. موقع اجرا و فیلمبرداری حضور مشاور ضروری است.

پخش این صحنه ها و همچنین مشکل مشاوره که می گویید، چه تاثیری بر جامعه می گذارد؟

خطاهایی که به لحاظ روانشناسی و تربیتی در سریال بچه مهندس افتاده است می تواند تبعات جبران ناپذیری در سطح جامعه به باور آورد و به سلامت روان مردم لطمه بزند. «بچه مهندس» از آن دست سریال هایی است که لازم بود دقیقا روی آن کار شود و به این راحتی روی آنتن نرود. به نظر می آید متاسفانه بدون هیچ رتوش تخصصی خاصی و بدون رتوش روانشناسی این سریال ساخته شده است و پخش می شود. صرف وجود کاراکتر کودک در یک سریال دلیل بر این نیست که همه چیز به سادگی برگزار می شود و دارای منطقی فانتزی است و وجود کودک پادزهری است که می تواند تاثیرات منفی را روی کودک و نوجوان بگیرد.

نقش صدا وسیما برای جلوگیری از این اشتباهات چیست؟

صداوسیما باید از گذشته‌ها و تاثیرات سوئی که سریال های مناسبتی در گذشته روی کودکان و نوجوانان گذاشته است درس بگیرد و نباید بگذارد آن تجربه ها تکرار شود. با توجه به اینکه در ماه مبارک رمضان سریال ها هر شب پخش می شود، بیننده با کاراکتر ها همسفر و همراه می شود و نسبت به دیگر مواقعی که مناسبتی نیست و با توجه به این هر شب در معرض  داستان های شخصیت هایی است که با آنها انس گرفته است قطعا تاثیرپذیری بیننده از این سریال ها نسبت به مواقع دیگر سال بالاتر است و باید در زمان تولید و پخش این گونه سریال ها دقت شود. همچنین سریال های تلویزیون باید در ماه رمضان رده بندی سنی داشته باشند و ساعت پخش آنها نباید بدون برنامه ریزی باشد.

لینک بخش نخست http://yon.ir/RG35f 

خبرنگار: محمد پور اسماعیلی

منبع: خبرگزاری برنا

کلیدواژه: امین تارخ تلویزیون ماه رمضان سریال بهناز جعفری برزو ارجمند منتقد سر دلبران محمد حسین لطیفی سعید غفاری بچه مهندس رهایم نکن

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۸۹۰۸۸۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شنیدن ملودی‌های شریف روی نُت «رعنا»/ موسیقی خوب برای سریال خوب است

کارکرد تیتراژ چیزی شبیه به جلد کتاب است که طراحش تلاش می‌کند با انتخاب عناصر، فرم‌ها و چینش‌ها با کمک گرافیک و موسیقی مخاطب یک اثر را در جریان موضوع قرار دهد. شرایطی که گاهی بسیار نکته‌سنج، اندیشمندانه و حساب‌شده پیش روی مخاطبان قرار می‌گیرد و گاهی هم به قدری سردستانه و از روی ادای یک تکلیف اجباری ساخته می‌شود که بیننده را از اساس از یک اثر تصویری دور می‌کند.

آنچه بهانه‌ای شد تا بار دیگر رجعتی به کلیدواژه «تیتراژ» داشته باشیم، مروری بر ماندگارترین و خاطره‌سازترین موسیقی‌های مربوط به برخی برنامه‌ها و آثار سینمایی و تلویزیونی است که برای بسیاری از مخاطبان دربرگیرنده خاطرات تلخ و شیرینی است و رجوع دوباره به آنها برای ما در هر شرایطی می‌تواند یک دنیا خاطره به همراه داشته باشد. خاطره‌بازی پس از آغاز و انتشار در نوروز ۱۴۰۰ و استقبال مخاطبان از آن، ما را بر آن داشت در قالب یک خاطره‌بازی هفتگی در روز‌های جمعه هر هفته، روح و ذهن‌مان را به آن بسپاریم و از معبر آن به سال‌هایی که حال‌مان بهتر از این روز‌های پردردسر بود، برویم.

 به سراغ موسیقی متن و تیتراژ سریال ماندگار «رعنا» به کارگردانی داود میرباقری و آهنگسازی شریف لطفی رفتیم که به سال ۱۳۶۹ از شبکه اول سیما در قالب یک سریال هشت قسمتی پیش روی مخاطبان قرار گرفت. مجموعه‌ای که به نوعی دومین سریال داود میرباقری بعد از سریال «گرگها» در مقام کارگردانی محسوب می‌شد و نشان داد که این کارگردان با تجربه و مخاطب شناس تلویزیون و سینما از همان ابتدا به موسیقی همواره به عنوان عنصری مهم، موثر و مولف برای جذب مخاطبان و ارایه محتوا نگاه می‌کند و در این چارچوب تلاش دارد تا از بهترین‌ها برای ساخت و طراحی موسیقی پروژه‌های خود استفاده کند.

سریال «رعنا» قصه بخشی از زندگی رعنا، دختر مردی به نام سنایی از صابون‌پز‌های قدیمی تهران است. پس از چندی دانایی که دبیر آموزش و پرورش است به خواستگاری رعنا آمده و با وجود مخالفت‌های منصور (برادر رعنا) با او ازدواج می‌کند. اما پس از گذشت مدتی دانایی به دلیل شرکت در فعالیت‌های سیاسی دستگیر و روانه زندان و کشته می‌شود. پس از سال‌ها پسر رعنا که به شدت در حال مبارزه با رژیم پهلوی در سال ۱۳۵۷ است، در یک درگیری خیابانی مفقود می‌شود. رعنا و دخترش به دنبال یافتن او هستند که ماجرا‌هایی از گذشته دوباره زنده می‌شود.

گلچهره سجادیه در نقش رعنا، بهزاد فراهانی در نقش دایی منصور، سعید نیکپور در نقش جواد دانایی، رویا تیموریان در نقش تهمینه دانایی، رسول نجفیان در نقش پوریا، پرویز پرستویی در نقش رسول نجفی، فاطمه گودرزی در نقش مریم، حسین پناهی، مهری مهرنیا، فرخ لقا هوشمند، اسماعیل شنگله، محمد کاسبی، مهری ودادیان، بهمن زرین پور، علی اوسیوند، عیسی صفایی، عزیزالله هنرآموز و محمدتقی شریفی بازیگریان سریال «رعنا» بودند که بسیاری از آنها تاکنون همچنان در پروژه‌های داود میرباقری جزو بازیگران اصلی و ثابت محسوب می‌شوند و در آن دوران توانستند به واسطه حضور در این سریال موقعیت‌های خوبی را در عرصه تصویر به دست آورند.

جبار آذین منتقد چندی پیش در گفتگو با خبرنگار مهر، پیرامون این مجموعه گفته بود: «رعنا» تجربه نمایشی جدیدی برای داود میرباقری و تلویزیون بود. این مجموعه برگرفته از فضای اجتماعی و سیاسی آن دوران ساخت شد. رعنا جزو کار‌های خوب و پرخاطره تلویزیون از یک کارگردان متبحر در عرصه سینما، تئاتر و تلویزیون سال‌های بعد کشور است. ساختار نمایشی خوب و شخصیت پردازی‌های اصولی، مقبول و دیالوگ‌های خوب از امتیاز‌های مجموعه «رعنا» بود و میرباقری را در تولید کار‌های تلویزیون توانا و خوش فکر نشان داد. این در حالی است که استفاده از بازیگران تئاتری و معرفی یک چهره مستعد که بعد‌ها در سینمای ایران به عنوان بازیگری قدرتمند و محترم شهرت یافت (رویا تیموریان) و بهره‌گیری از دکور‌های تلویزیونی حجیم و مناسب، متن خوب و بازی‌های روان از ویژگی‌های «رعنا» محسوب می‌شود. تمام امتیاز‌های هنری و فنی «رعنا» آن را اثری دیدنی ساخته بود تا مضامین خوب را واگویه کند و از عشق‌ها، رشادت‌ها، مبارزه‌ها، آرمان‌ها، تلخی‌ها و شیرینی‌ها بگوید و چه خوب هم در آن سال‌های کم رونقی تلویزیون اینها گفته شد و همین‌ها «رعنا» را با تجربه اندوزی‌هایش در اذهان به یادگار گذاشت.

اما یکی از ویژگی‌های مهم و موثر سریال تلویزیونی «رعنا» موسیقی تیتراژ و متن این مجموعه داستانی به آهنگسازی شریف لطفی بود که به دلیل طراحی یک تیتراژ متفاوت که در آن دوران بدعتی جدید به حساب می‌آمد توانست یکی از مولفه‌های مهم در ماندگاری آن تا به امروز به حساب آید. آن هنگام که ابتدا تصویر گلچهره سجادیه به عنوان بازیگر اول سریال روی یک تصویرگرافیکی شبیه به الواح تاریخی نمایان می‌شود و پس از آن عبارت «رعنا» در قالب لوگوتایپی متفاوت به نمایش در می‌آید. فضایی که موسیقی نقش مکمل را ایفا می‌کند و چارچوبی را پیش روی مخاطب قرار می‌دهد که دربرگیرنده حس و حال متفاوتی است.

موسیقی که به واسطه توجه لطفی به عنوان یک آهنگساز مولف و کهنه کار موسیقی کشورمان که سوابق آکادمیک او در عرصه موسیقی معرف تجربه بالای اوست، تلاش کرده تا ضمن توجه به مولفه‌های موسیقی ایرانی و ارایه درستی از آفرینش و خلاقیت در این نوع موسیقی با به کارگیری روش‌های نوین برای در خدمت محتوای اثر بودن، موسیقی تیتراژ متفاوت و خلاقانه‌ای را ارایه دهد. موسیقی که داود میرباقری همواره روی موسیقی به عنوان یکی از نقاط عطف و تاثیرگذار آثارش به آن توجه دارد و می‌کوشد تا در هر پروژه اش از این مولفه به درست‌ترین و علمی‌ترین شکل ممکن استفاده کند. آن چنان که اگر نیم نگاهی به کارنامه فعالیت‌های او داشته باشیم متوجه چنین رسالتی می‌شویم که اغلب موسیقی هایش توانسته اند تبدیل به ماندگارترین‌ها شوند.

طبیعتا در ساخت چنین موسیقی که بتواند دربرگیرنده مولفه‌های درست و اصولی از موسیقی متن باشد این نوازندگان هستند که بعد از آهنگسازی و ملودی پردازی نقش مهمی را ایفا می‌کنند. مسیری که به واسطه حضور هنرمندانی، چون ابراهیم لطفی نوازنده ویولن، عباس ظهیرالدینی نوازنده ویولنسل، فرشید حفظی فرد نوازنده ابوا، شریف لطفی و حسین میرزایی نوازنده هورن، عبدالنقی افشارنیا نوازنده نی، مهرداد دلنوازی و شهریار فریوسفی نوازندگان تار، فریبا اسدی و محمود علیقلی آواز، محمود منتظم صدیقی نوازنده ساز‌های ضربی و تعدادی دیگر توانست موسیقی درست و اصولی را به گوش شنیداری مخاطبان ارایه دهد.

گرچه در رسانه‌ها مصاحبه چندانی از شریف لطفی درباره ساخت موسیقی سریال «رعنا» منتشر نشده است، اما این آهنگساز، نوازنده، پداگوژیست موسیقی و رهبر ارکستر که از او به عنوان بنیانگذار دانشکده موسیقی دانشگاه تهران هم یاد می‌شود، در برخی از گفتگو‌های رسانه‌ای خود درباره نحوه حضورش در آثار سینمایی و تلویزیونی به عنوان آهنگساز گفته بود: هروقت به من از سوی پروژه‌ای تصویری پیشنهاد آهنگسازی آن ارایه می‌شود، اول از دست اندرکاران پروژه می‌خواهم که بخش‌هایی از تصاویر فیلمبرداری شده خود ر ابه صورت نامنظم در اختیار من قرار دهند که ببینم نتایج محتوایی تصاویر در چه قالبی است و وقتی ببینم نتیجه عمل چیست و هم در کارگردانی و هم در بازیگری همه چیز در جایگاه خوبی قرار دارد کاملا خودم را در اختیار کارگردان می‌گذارم و هر آنچه را که لازم باشد انجام می‌دهم.

این آهنگساز که در ساخت آثارش همواره تلاش می‌کند تا هم نشینی اصولی بین موسیقی ایرانی و موسیقی کلاسیک فراهم سازد، در یکی از گفتگو‌های رسانه‌ای اش توضیح داده بود: بالاترین تکیه گاه موسیقی ایرانی، دستگاه‌های موسیقی ایرانی برای روش مندی آفرینش در این گونه موسیقایی است که به اعتقاد من باید در کنار توجه به این مولفه‌ها به مواردی، چون منش و خصوصیت انسانی این موسیقی‌ها توجه کنیم. در این چارچوب من همواره تلاش می‌کنم تا هیچ وقت وارد مقوله سفارشی کار کردن نشوم، چون باید در ابتدای هر کاری خودم آن تفکر موجود در سریال یا فیلم سینمایی را دوست داشته باشم که اگر چنین نباشید هرگز چنین کاری را انجام نمی‌دهم.

همین نگاه ایده آل شریف لطفی است که همواره او را به عنوان آهنگسازی گزیده کار در سینما و تلویزیون کشورمان معرفی کرده و در مقام یکی از موثرترین و علمی‌ترین آهنگسازان کشورمان معرفی کرده است. مسیری که می‌توان در آهنگسازی فیلم‌های «مادیان» به کارگردانی علی ژکان، «سامان» به کارگردانی احمد نیک آذر، «کنار برکه ها» به کارگردانی یدالله نوعنصری، «دخترک کنار مرداب» به کارگردانی علی ژکان، «پرنده آهنین» به کارگردانی علی شاه حاتمی، «مسافران دره انار» به کارگردانی یدالله نوعنصری، «آهوی وحشی» به کارگردانی حمید خیرالدین، «دو همسفر» به کارگردانی اصغر هاشمی، «سکوت کوهستان» به کارگردانی یدالله نوعنصری، «عطر گل یاس» به کارگردانی بهمن زرین پور درک کرد.

چنین ساختاری در آهنگسازی آثار سینمایی و تلویزیونی مدت‌های زیادی است که در جریان تولیدات سینمایی و تلویزیونی کشورمان به واسطه عقب نشینی آهنگسازان پیشگام موسیقی کمتر دیده شده و فقط عده محدودی از هنرمندان هستند که تلاش می‌کنند در یک مسیر منطقی منطبق بر آموزه‌های دانشگاهی و تئوریک حوزه موسیقی به ویژه موسیقی دراماتیک حرکت کنند. فضایی که به نظر می‌آید می‌بایست از تجربیات شریف لطفی و هم نسلانش بیشتر از اینها استفاده کرد تا بتوانیم دوباره به دوران باشکوه موسیقی فیلم و تیتراژ دهه ۶۰ با همان امکانات ناچیز و محدود برگردیم.

منبع: مهر

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

دیگر خبرها

  • دستمزد نجومی سعید آقاخانی ؛ شایعه یا واقعیت
  • واکنش تهیه کننده نون خ به دستمزد نجومی سعید آقاخانی
  • چرا پخش یک سریال از تلویزیون با بازی پژمان جمشیدی متوقف شد؟
  • دستمزد نجومی سعید آقاخانی واقعیت دارد؟
  • نرخ سرسام‌آور سریال‌سازی تلویزیون فاش شد
  • بازیگر پایتخت در سن ۷۱ سالگی |‌ عکس
  • بازیگری متفاوت عمو پورنگ؛ منتظر این سریال در نمایش خانگی باشید
  • ساخت سریال‌های جدید «الف ویژه» در دستور کار تلویزیون
  • واقعاً روس ها درباره جنگ پوتین چه فکر می کنند؟/ سقوط مخاطبان تلویزیون دولتی در روسیه/ روس ها بیشتر چه کلماتی را در گوگل جست و جو می کنند؟
  • شنیدن ملودی‌های شریف روی نُت «رعنا»/ موسیقی خوب برای سریال خوب است