Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرنگار ایلنا، تنها چند قسمت از فصل سوم مجموعه «بچه مهندس» باقی مانده است. این مجموعه که با استقبال خوبی از سوی مخاطبان همراه شده، پس از مدت‌ها توانسته باکس سریال شبکه دو را به دوران اوج خود برگرداند. مجموعه «بچه مهندس» به روایت زندگی جواد جوادی از کودکی پرداخته و اکنون به دورانی از زندگی او می‌پردازد که به یک چهره علمی تبدیل شده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به بهانه پخش این مجموعه با علی غفاری که کارگردانی سه فصل این سریال را برعهده داشته، به گفتگو پرداختیم.

باتوجه به اینکه تجربه تلویزیون در ساخت سریال‌های دنباله‌دار زیاد نیست، تا چه اندازه در ساخت سه فصل از مجموعه «بچه مهندس» با چالش مواجه بودید؟ چقدر تیغ ممیزی به این سریال اثر کرد؟

ما از ابتدا تصمیم داشتیم داستانی را تعریف کنیم که از کودکی یک شخصیت شروع و تا جوانی او ادامه پیدا کند. ولی اصلا قرار ما این نبود که این مجموعه در سه فصل ساخته شود. «بچه مهندس» در ابتدا قرار بود یک سریال ۴۵ قسمتی باشد. به این ترتیب ما کار را از بخش کودکی شروع کردیم و وقتی کار آماده نمایش شد؛ دیدیم که خودش می‌تواند یک فصل باشد. البته آن زمان آقای سجاد ابوالحسنی کار را نوشته بودند و بخش کودکی متعلق به ایشان بود ولی همان زمان هم تا پایان فصل نوجوانی طراحی شده بود. بنابراین در واقع شرایط به گونه‌ای شد که ما کار را تبدیل به سه فصل کودکی، نوجوانی و جوانی کردیم و باتوجه به کشش داستان فکر می‌کنم اتفاق بدی نبود.

اکنون که نتیجه کار را می‌بینم فکر می‌کنم مردم هم دوست دارند که یک کار را به صورت فصل-فصل و اپیزودیک دنبال کنند. یعنی تجربه به من می‌گوید که وقتی مردم شخصیت‌ها را می‌شناسند و از عقبه آنها اطلاع دارند، خیلی سریع‌تر با آن ارتباط برقرار می‌کنند. چون می‌دانند که سبقه این آدم‌ها در داستان به چه صورت است. منتها این در صورتی می‌تواند درست اتفاق بیفتد که شما قصه، موضوع و ایده‌های خوبی داشته باشید که قابلیت نمایشی شدن را داشته باشد. اگر قصه شما از چنین قابلیت‌هایی برخوردار نباشد قطعا سریال شکست می‌خورد. شکرخدا تا اینجای کار مردم از کار رضایت دارند و قصه را دنبال می‌کنند.

روند داستان از ابتدا به همین صورت بود و قرار بود که جواد جوادی به سمت چهره امنیتی شدن برود؟

اولین بار از این داستان یک طرح ۱۰۰ صفحه‌ای خواندم که آقای ابوالحسنی نوشته بود. چهارچوب داستان در آن طرح به همین صورت بود. به نوعی قرار بود که جواد جوادی به یک شخصیت برجسته علمی تبدیل شود و اینقدر زمین بخورد و بلند شود که به یک بلوغی برسد و بتواند روی پای خودش بایستد.

جوادی در طول این داستان خیلی مصیبت کشید و سختی‌های زیادی را پشت سر گذاشت. حتی خیلی از انتقادها هم این بود که چرا این پسر اینقدر باید عذاب بکشد. همه این موارد در طرح اولیه بود. یعنی او اینقدر باید شکست می‌خورد تا بالاخره پیروز شود. این یک پیام کلی بود اما اینکه دقیقا به سراغ کوآدکوپتر برود، در آن طرح وجود نداشت. در واقع در آن طرح اصلا موضوعی وجود نداشت که حالا جواد می‌خواهد چه کاره شود. در همین حد بود که جواد به دانشگاه می‌رود و قرار است آدم موفقی شود. به نوعی تمام پتانسیل داستان در آن زمان به سرنوشت مومو و رفتن و نرفتن گره خورده بود که البته این را هم در داستان اصلی حفظ کردیم.

سازمان هیچ سفارشی در مورد داستان این کار نداشته است

داستان فصل سوم «بچه مهندس» نسبت به دو فصل گذشته خود دچار تغییراتی شده و به زعم بسیاری به سمت امنیتی شدن رفته است. آیا رفتن به این سمت، بنا به سفارشاتی از بیرون شکل گرفته است؟

واقعیت را بخواهید سازمان هیچ سفارشی در مورد داستان این کار نداشته است. سازمان با همان خط اصلی کار موافق بود که در واقع جواد جوادی تبدیل به یک شخصیت برجسته علمی شود. منتها ما نیاز به یک چالش‌هایی در داستان داشتیم. همچنین باید موقعیت‌هایی را در قصه طراحی می‌کردیم که بالاخره کاری که انجام می‌دهد در بستر پرتعلیق داستان رخ بدهد. خیلی هم بخش امنیتی سریال در قصه پررنگ نیست. ما یک استارت امنیتی داشتیم که جواد برای امتحان کوآدکوپتر خودش به منطقه‌ای می‌رود که ظاهرا پرواز ممنوع است. بعد از این ما دیگر کاری به موضوعات امنیتی نداشتیم ولی در طول داستان یک تهدیدی را حفظ کردیم و حس می‌کنیم که با این تهدید در فینال کار داریم.

بالاخره یک کاشت‌هایی در جاهایی از داستان می‌گذاریم که یک جا برداشت کنیم. شما اگر درصد بگذارید، بخش امنیتی این داستان واقعا در کلیت کار کمتر از ۱۰ درصد است. بیشتر داستان حول روابط دانشجوها و مشکلاتشان و تلاش‌ها و شکست‌هایشان می‌گذرد.

با این تفاسیر فکر می‌کنید چرا تا این اندازه اطلاق امنیتی به سریال «بچه مهندس» شده است؟

به این خاطر که شاید انتظار این قصه را نداشتند. چون لحن بچه مهندس در فاز ۱ و ۲ لحن کاملا مشخصی بود. شاید یک دفعه تماشاگر غافلگیر شد چراکه ما به فضای دیگری رفتیم که کاملا متفاوت از فضاهای قبلی است که بر مبنای اقتضای داستان انجام گرفت.

وقتی داستان شما درباره کودکی است، نمی‌توانید آن را با آدمی که در سن ۲۵ سالگی است مقایسه کنید. اگر دقت کنید در فاز یک بچه مهندس که فاز کودکی بود، شاید ۹۰ درصد داستان در خود لوکیشن پرورشگاه اتفاق می‌افتاد. یعنی دنیای کودکانه‌ای که درون این پرورشگاه در حال تصویر شدن بود. در بخش نوجوانی مقداری از این فضا خارج شد و به تراشکاری رفت و مشکلاتی برایش به وجود آمد و مقداری وارد جامعه شد ولی بخش سوم قطعا این ماجرا جدی‌تر می‌شود که اصلا جنس آن فرق می‌کند. شاید تصور این بود که ما باید با همان لحن جلو می‌رفتیم که البته در بخش‌های زیادی ما آن لحن را حفظ کردیم ولی طبیعتا کار جدی‌تر شده و شرایط آن فرق می‌کند. همه این موارد جنس کار را تغییر می‌دهد.

داستان فصل سوم این مجموعه تا حد زیادی به دسته‌بندی خودی و غیرخودی می‌پردازد؛ به نوعی در داستان ماندن در ایران ارزش بزرگی معرفی شده و رفتن حتی برای تحصیل خیانت به شمار می‌آید. آیا این دسته‌بندی ایدئولوژیک از بیرون به سریال تزریق شده است؟

اتفاقا اصلا چنین دسته‌بندی در کار نشده و اصلا به این صورت نیست.

ولی این موضوع در شخصیت‌های سریال نمود دارد. به عنوان مثال شخصیت دکتر توفیقی به عنوان شخصیت مثبت داستان چندین بار جواد را به خاطر اینکه قصد رفتن از ایران را دارد، مورد حمله قرار می‌دهد. همچنین درباره پدر شخصیت الهام که هم‌دانشگاهی جواد بوده و گفته می‌شود در خارج از ایران بوده، صحبت‌های مثبتی نشده و از او شخصیت منفی تصویر می‌شود. علاوه بر این حتی پدر مومو که در ایران فرد موفقی بود، پس از اینکه در خارج شرایط سختی را پشت سرگذاشته خیلی نادم به ایران برگشته است. در مقابل شخصیت دکتر توفیقی که در ایران مانده و اکنون به کار امنیتی مشغول است، شخصیت مثبتی تصویر می‌شود. آیا این تصویرسازی از شخصیت‌های داستان، دو قطبی موجود در جامعه را تشدید نمی‌کند؟

هنوز چند قسمت از سریال باقی مانده و از نظرم نتیجه‌گیری به این صورت قدری عجولانه است. همانطور که در ابتدای پخش چند قسمت اول سریال بخش‌هایی از مردم خراسان جنوبی دچار گلگی شدند که مثلا چرا شخصیت قاسم سریال که یک فرد بیرجندی است تا این اندازه عصبی و پرخاشگر است. اما رفته رفته که جلو رفتیم، خودشان شخصیت را دوست داشتند و چقدر با ما درباره آن گفتگو داشتند.

همین چند روز قبل با رادیو خراسان جنوبی صحبت می‌کردم که در مجموع کار را دوست داشتند. در واقع به همین دلیل کمی دیر گفتگوها را انجام می‌دهم. به این خاطر که قصه بسته شود و بتوانیم درباره آن حرف بزنیم. مثلا بعد از قسمت اول سریال دیدم که یک منتقد عزیزی شروع به نوشتن نقد کرد. خوب و بد این نقد را کاری ندارم ولی مگر می‌شود که شما بعد از پخش یک یا دو قسمت از یک سریال ۳۵ قسمتی بتوانید درباره آن قضاوت کنید. متاسفانه ما این مشکل را در همه زمینه‌ها داریم.

نخواستیم بگوییم شخصیت‌هایی که خارج رفتند سیاه و منفی هستند

با این تفاسیر آیا شما قبول ندارید که در این سریال هرکس خارج بوده شخصیت منفی و ناموفقی تصویر می‌شود و هر کس که در ایران مانده آدم خوب و موفق؟

شخصا اینطور فکر نمی‌کنم. اینطور نیست که ما بگوییم شخصیت‌های که به خارج رفتند منفی و سیاه هستند. به عنوان مثال مادر و پدر شخصیت مومو در همین سری هم آدم بد و سیاهی نیستند.

بحث جناح و دسته بندی جامعه را نداشتیم

خواستیم بگوییم چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است

شخصیت مادر باتوجه به سختی‌هایی که در خارج تحمل کرده از دنیا رفته و شخصیت پدر در خارج به هیچ موفقیتی نرسیده و حتی از او کلاه‌برداری شده است.

یعنی هرکس به خارج رفته، آدم موفقی شده است؟ ما شاید یک از هزار را گرفته باشیم. به طور کلی باید بگویم که ما در قصه اصلا این بحث را نداریم که آدم‌هایی که در خارج‌اند چه هستند. ما در حال گفتن این حرف هستیم که در این کشور اگر فکر می‌کنید که می‌توانید بمانید و کمک کنید، به نظر من بهتر است که پای خاک خود بایستید. حرف کلی ما این بوده و از روز اول به دنبال این بودیم که به جوان‌ها این انگیزه را بدهیم که بایستند و کشور خودشان را آباد کنند. نه اینکه اگر بروند خیانت کردند، اصلا اینطور نیست. در واقع چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است.

ما در قصه خود در حال گفتن این حرف هستیم که اگر شما یک توانایی و تخصصی دارید، به خدا اگر پای این کشور بگذارید، ایران آباد می‌شود. اگر بتوانیم این انگیزه را بدهیم موفق شدیم. اصلا نه بحث جناح داریم و نه دسته‌بندی. هیچکدام این موارد هدف ما نبوده است. من دنبال این هستم که وقتی هر ایرانی این کار را دید، در پایان آخرین قسمت احساسی که به او دست می‌دهد، شکوه و جلال ایران باشد. امیدوارم این اتفاق بیفتد.

آیا بعد از بروز نارضایتی‌هایی که نسبت به تصویر کردن یک شخصیت بیرجندی در سریال به وجود آمده بود؛ حساسیت سازمان برای پخش قسمت‌های مختلف سریال افزایش پیدا کرد؟ این اتفاق تا چه اندازه سبب افزایش حجم ممیزی‌ها شد؟

صادقانه بگویم بله. البته ضربه‌ای به داستان وارد نشد و ما دچار ممیزی نشدیم. در واقع بعد از آن نارضایتی‌ها ما هرروز این حساسیت‌ها را می‌دیدیم و نگران ادامه کار هم شده بودیم ولی رفته رفته خود مسئولین سازمان متوجه شدند که هیچ قصد و غرضی در کار نیست.

برای جلب اعتماد سازمان، قسمت‌های آینده را زودتر راف‌کات کردیم که دوستان دیدند و خیالشان راحت شد. اینکه من می‌گویم معنی‌اش این نیست که کار را قیمه‌قیمه کردند یا چیز دیگری. واقعا تمام سکانس‌های قاسم پخش شد. منتها این بحث‌ها وجود داشت.

منبع: ایلنا

کلیدواژه: ایران پدر زمین مسجد جوان روزبه حصاری جواد جوادی جواد جوادی بچه مهندس دسته بندی یک شخصیت شخصیت ها سه فصل

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.ilna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایلنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۸۱۳۷۲۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

۷ موردی که همین الان باید از شرشان خلاص شوید! پشیمان نمی‌شوید!

زی‌سان: بی‌نظمی می‌تواند احساس خوبی داشته باشد. اما گاهی اوقات ممکن است باعث پشیمانی شود. مثل زمانی که متوجه می‌شوید دامن چین‌داری که به زحمت تعمیرش کرده بودید، چند ماه بعد دوباره به حالت اول برگشته است.

به گزارش زی‌سان، به طور کلی چیز‌های زیادی وجود دارد که می‌توانید از شر آن‌ها خلاص شوید و دیگر هرگز به آن‌ها فکر نکنید؛ از آشپزخانه گرفته تا کمدتان. در اینجا ۷ چیز را با هم مرور می‌کنیم که می‌توانید همین حالا بدون اینکه بعداً پشیمان شوید، آن‌ها را دور بریزید.

یک/ غذای تاریخ مصرف گذشته

آیا دوست دارید سریع بیمار شوید؟! آن قوطی تن‌ماهی تاریخ مصرف گذشته را باز کنید و برای خود یک میان وعده درست کنید! جدا از خطر جدی معده‌درد، مواد غذایی تاریخ مصرف گذشته بخش‌های ارزشمندی را در یخچال و کابینت‌های شما اشغال می‌کنند و پیدا کردن آنچه که به دنبال آن هستید را دشوارتر می‌کند. سعی کنید یک جاروی ماهیانه انجام دهید تا از شر هر گونه محصولات غذایی که دیگر خوراکی نیستند خلاص شوید!

پس همین حالا شروع کنید؛ کل آشپزخانه خود را نگاه کنید. تمام قفسه‌های یخچال را بررسی کنید.

+ تفاوت تاریخ انقضا و بهترین زمان مصرف چیست؟

دو/ داروی تاریخ مصرف گذشته

به گزارش زی‌سان، چه چیزی بدتر از این است که با خماری از خواب بیدار شوید و متوجه شوید که ایبوپروفن شما سه سال پیش منقضی شده است؟ در حالی که دارو‌های تاریخ مصرف گذشته ممکن است لزوماً خطرناک نباشند، اما بدون شک تأثیر کمتری روی درمان دارند. فراموش نکنید که دارو‌های موضعی مانند پمادها، مایعاتی مانند شربت سرفه، ویتامین‌ها و مکمل‌ها را نیز بررسی کنید.

سه/ محصولات زیبایی که هرگز استفاده نخواهید کرد

فراموش نکنید که محصولات زیبایی خود را بررسی کنید. هر چیزی که انتظارات شما را برآورده نمی‌کند باید کنار بگذارید. اگر چیزی وجود دارد که می‌توانید برگردانید، سعی کنید پول خود را پس بگیرید.

هر چیزی که تاریخ مصرفش گذشته باشد نیز در این دسته قرار می‌گیرد، زیرا ممکن است باعث تحریک پوست شود. آیا فکر می‌کنید شمایی که وقتی که مرطوب‌کننده‌تان تازه بود از آن استفاده نمی‌کردید، اکنون که تاریخ مصرف آن تمام شده است از آن استفاده خواهید کرد؟ پاسخ «نه» است.

همین قانون در مورد وسایل بهداشتی که از هتل به خانه می‌آوریم هم صدق می‌کند. بیایید صادق باشیم، شما هرگز از آن صابون کوچک استفاده نخواهید کرد. البته ممکن است بتوانید این چیز‌ها را به جای دیگری اهدا کنید که ممکن است بیشتر مورد قدردانی قرار گیرند.

چهار/ لباس‌هایی که سوراخ و لکه دارند

اگر از پوشیدن این لباس‌ها در خارج از خانه خجالت می‌کشید، چرا می‌خواهید آن را در داخل خانه بپوشید؟ هر چیزی که سوراخ یا لکه دارد باید کنار گذاشته شود. اگر فرسوده یا خراب شده شک نکنید که باید از شر آن خلاص شوید. از این بابت احساس بدی نداشته باشید. در نهایت کمد لباسی خواهید داشت که فقط دارای چیز‌هایی است که در آن بهترین ظاهرتان را دارید. ایده خوبی نیست؟

پنج/ ملحفه و حوله سوراخ دار

چرا هنوز آن حوله‌های فرسوده که از اولین آپارتمان‌تان در دوران دانشگاه مانه را نگه داشته اید؟ اگر هربار که از این چیز‌ها استفاده می‌کنید خجالت می‌کشید، مطمئنا در زندگی به آن‌ها نیاز ندارید. اگر نگران هستید که از این موضوع پشیمان شوید، به خاطر داشته باشید که ممکن است بتوانید ملفحه‌ها و حوله‌ها قدیمی را به یک پناهگاه حیوانات محلی اهدا کنید.

شش/ گجت‌های شکسته یا منسوخ شده

درست است که شما فقط مخلوط کن خود را گاهی بیرون می‌آورید تا گه‌گاهی یک اسموتی درست کنید، اما آیا واقعا فکر می‌کنید دودی که این وسیله وقتی توت فرنگی‌های یخ زده را داخلش ریخته‌اید می‌کند، بی خطر است؟ لطفا خودتان را با یک مخلوط کن جدید پذیرایی کنید و وسیله قدیمی را دور بریزید.

آیا ابزار‌های کوچکتری مانند iPhone  قدیمی‌تان را که احتمالاً دیگر هرگز استفاده نخواهند شد، هنوز دارید؟ اصلا میدانید شارژرش کجاست؟ رها کنید! هم ابزار‌ها را و هم پشیمانی را!

tags # ترفند ، خانه داری سایر اخبار (تصاویر) این گوسفند غول‌پیکر چینی از پورشه هم گران‌تر است! قارچ‌های زامبیِ سریال آخرین بازمانده (The Last Of Us) واقعی هستند! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی می‌شوند آخرین حسی که افراد در حال مرگ از دست می‌دهند، چه حسی است؟

دیگر خبرها

  • همکاری دوباره دو بازیگر سریال خانه به دوش | عکس
  • برای فوتبال ما قشنگ نبود سپاهان و تراکتور بالای جدول باشند | بعضی چیزها در شان و شخصیت جواد نکونام و استقلال نیست
  • دوقلوهای اصفهانی آهنگ شیرازی منتشر کردند/داستان به روز رسانی شدن!
  • سناریوی خودکشی قتل از آب درآمد/ همدستی خیانت‌آمیز زن جوان با مرد همکار
  • شیرین مثل «شکرستان»/ پویانمایی که ۱۸ ساله شد
  • سناریوی خودکشی قتل از آب درآمد | همدستی خیانت‌آمیز زن جوان با مرد همکار
  • سخنی در باب محتوای «مست عشق» به کارگردانی حسن فتحی/ تحریف تاریخ به شیک ترین شکل ممکن
  • لوکیشن سریال خانه سبز پس از ۳۰ سال (فیلم)
  • چهره‌هایی که نمی‌دانستید صداپیشگی هم کرده اند
  • ۷ موردی که همین الان باید از شرشان خلاص شوید! پشیمان نمی‌شوید!